تصنیف بسیار قدیمی ِ «مسبب» | استاد نادر گلچین و فلوت ِ زیبای عماد رام

آهنگساز و نوازنده فلوت : عماد رام

شعر از معینی کرمانشاهی

الهی به مستان… الهی به مستان جام شهود
به عقل آفرینان… به عقل آفرینان بزم وجود
به آنان که… به آنان که بی‌باده. مست آمدند
ننوشیده می‌. می‌پرست آمدند
دلم مجمر آتش تور کن. گلم ساغر آب انگور کن
به ساغرکشان شراب ازل. به می‌خوارگان می‌لم یزل
به عشقی که شد از ازل آشکار. به حسنی که شد عشق را پرده دار
دلم مجمر آتش تور کن. گلم ساغر آب انگور کن
در این حال مستی صفا کردم
تو را‌ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیده‌ام
چه شب‌ها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
شرار عمر فانی من. طلوع جاودان تویی تو
نشان ناتوانی من. توان بی‌نشان تویی تو
تو شور عشقم داده‌ای. مرا تو رسوا کرده‌ای
به کوی اهل دل مرا. تو مست و شیدا کرده‌ای
کجا روم که چاره ساز.‌ای خدا تویی
نیاز هر چه بی‌نیار.‌ای خدا تویی

این نمایش پرده‌ای نیاز به جاوااسکریپت دارد.

بشنوید: