برگی از نسخه خطی اسکندرنامه حکیم نظامی گنجوی که ملاقات او با پری رویان برهنه را به تصویر میکشد زمانی که او در مسیر خود به سواحل جنوب شرق هندوستان رسید. این برگه با پیشینهای پانصد ساله در دوره صفوی و با گواش نقش شده است و امروزه در موزه ارمیتاژ سن پترزبورگ نگهداری میشود.
دستۀ نسخ خطی
برگی از شاهنامه مصور، خوان ششم رستم: جنگ با ارژنگ دیو
برگی از شاهنامه مصور عصر صفوی که در کنار ابیات شاهنامه صحنه رزم رستم با ارژنگ دیو را به تصویر کشیده است. پس از خوان پنجم و اسارت اولاد مرزبان به دست رستم، اولاد رستم را به سوی جایگاهی که دیو سپید کیکاووس و سپاهیانش را در بند کرده بود راهنمایی کرد. دیو سپید دیوی به نام ارژنگ و سپاهیانش را به نگهبانی از مسیر شهری که پادشاه در آن زندانی بود گماشته بود. رستم شب را به استراحت پرداخت و روز بعد اولاد را به درختی بسته و روانه نبرد با ارژنگ دیو شد. هنگامی که به خیمهگاه ارژنگ رسید با نعرهای سهمگین او را از رسیدن خود با خبر کرد. پس از بیرون آمدن ارژنگ از خیمه، رستم با رخش به سوی او تاخت و سر او را با دستانش گرفته و از تن جدا کرد. رستم سر ارژنگ دیو را به میان سپاهیان وحشت زده او پرتاب کرد و آنها از ترس پراکنده شدند. سپس رستم با راهنمایی اولاد با سوی شهر روانه شد و در هنگام ورود به شهر رخش شیههای به بلندی رعد کشید. کیکاووس رو به همراهانش کرد و گفت روزگار تیره ما به پایان رسید، من صدای شیهه رخش را شنیدم و میدانم که رستم در راه است. چون رستم به نزد پادشاه رسید همه بزرگان گرد آمدند، کیکاووس رستم را در آغوش گرفت و از او رنج راه و حال زال را پرسش کرد. سپس به رستم گفت که پیش از آنکه خبر مرگ ارژنگ به دیو سپید برسد باید به سوی او بروی که اگر دیو آگاه شود تمام لشکریان خود را گرد خواهد آورد و کسی را توان مبارزه با آنان نیست. پس رستم نشانی خانه دیو سپید را از کیکاووس پرسید و با اولاد به سویش روانه شد…
برگی از شاهنامه مصور، خوان پنجم رستم: جنگ با اولاد مرزبان و سپاهیانش
برگی از شاهنامه مصور عصر صفوی که داستان خوان پنجم رستم را روایت میکند و اسارت اولاد مرزبان به دست رستم را به تصویر کشیده است. در شاهنامه چنین میخوانیم که در پنجمین بخش از هفت خوان سفر رستم برای آزاد کردن کیکاووس از اسارت دیو سپید در مازندران او به چمنزاری رسید و پس از رها کردن رخش برای چرا خود به خواب فرو رفت. دشتبان آن منطقه که از چرای رخش خشمگین شده بود به رستم در خواب حمله برد، رستم از خواب برخواست و گوشهای دشتبان را کنده و در داستانش گذاشت. دشتبان به پهلوانی به نام «اولاد» که در آن منطقه سکونت داشت شکایت برد و اولاد با سپاهیانش به مصاف رستم رفتند. رستم به تنهایی سپاه اولاد را به سختی شکست داد و خود پهلوان را به اسارت گرفت. رستم به اولاد پیشنهاد داد که اگر جایگاه دیو سپید را به او نشان دهد او را شاه مازندران خواهد کرد و در غیر این صورت او را خواهد کشت. پس اولاد به پیش رستم و رخش به راه افتاد تا مسیر را به او نشان دهد…
متن فرمان مشروطیت با تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی
متن فرمان مشروطیت که در تاریخ چهاردهم امرداد سال یک هزار و دویست و هشتاد و پنج خورشیدی به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید. این متن به قلم احمد قوام و خطاب به میرزا نصراللهخان مشیرالدوله صدراعظم وقت ایران بود که آن را میتوان فرمان تشکیل مجلس شورای ملی نیز نامید.
برگی از شاهنامه مصور، خوان چهارم رستم: زن جادوگر زیبارو
برگی از شاهنامه مصور عصر صفوی که رزم رستم و زن جادوگر، چهارمین بخش از هفت خوان رستم را به تصویر کشیده است. رستم در مسیر سفر خود به مازندران به سفرهای رنگین در کنار چشمهای پر آب رسید، او از اسب پیاده شد و به نواختن سازی که در کنار سفره رها شده بود پرداخت. سفره متعلق به زنی جادوگر بود که رهبری لشکری از دیوان را به عهده داشت، زن با دیدن رستم لشکر دیوان را از چشمان او پنهان کرده بود. جادوگر خود را به شکل زنی زیبارو در آورد و به سوی رستم آمد و با او گفتگو آغاز کرد. در میان گفتگو رستم به ستایش پروردگار پرداخت و چهره جادوگر با شنیدن نام پروردگار سیاه گشت. رستم که به ماهیت جادوگر پی برده بود با کمند او را به دام انداخت و با شمشیر به دو نیم کرد.
نسخه صد و سی ساله روزنامه ایرانی اختر، چاپ شده در استانبول
روزنامه اختر با حمایت مالی و سیاسی ایران در استانبول تاسیس شد و اولین شماره آن در دی ماه سال ۱۲۵۵ خورشیدی منتشر گردید. این نشریه هفتگی حمایت دولت عثمانی را نیز به خود جذب کرد و مقالات آن از نویسندگانی چون میرزا آقا خان کرمانی، میرزا یوسف خان مستشارالدوله و میرزا حبیب اصفهانی نقش قابل توجهی در بیداری افکار ایرانیان داخل و خارج از کشور در دوره قاجار داشت. انتشار این نشریه فارسی زبان تا سال ۱۲۷۴ خورشیدی ادامه داشت. این نسخه روزنامه اختر که امروزه درموزه نژادشناسی دانشگاه لیدن در هلند نگهداری میشود در تاریخ نوزدهم اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی به چاپ رسیده است.
این نامه از هر گونه وقایع و اخبار و از سیاست و پولیتیک و علم و ادب و دیگر منافع عامه سخن میگوید. هفته یکبار طبع میشود. اوراق و نوشتجات سودمند را بامتنان میپذیرد. در نوشتن کاغذهایی که از خارج میرسد اداره آزاد است. کاغذی را که نوشته نمیشود صاحبش نباید استراد کند و کاغذهایی که پول پست ندارد قبول نخواهد شد.
نقاشی هشتصد ساله اروپایی از زکریای رازی در حال معالجه بیمار
این نسخه خطی که محمد زکریای رازی، پزشک، فیلسوف و شیمیدان بزرگ ایرانی را در حال معالجه یک بیمار به تصویر کشیده است برگی از ترجمه کتاب وی به لاتین در سده دوازدهم میلادی است. «جراردو دا کرمونا» در سال ۱۱۱۴ میلادی در ایتالیا زاده شد و پس از سفر به اسپانیا در شهر تولدو به «مدرسه مترجمین تولدو» پیوست، گروهی از دانشمندان اروپایی که به ترجمه آثار کلاسیک یونانی، عبری و عربی در زمینههای مختلف از جمله پزشکی و ستارهشناسی میپرداختند. جراردو آثار بسیاری را از زبان عربی به لاتین ترجمه نمود که از میان آنها میتوان به آثار محمد زکریای رازی و خوارزمی اشاره نمود. این تصویر پزشک ایرانی را در حال بررسی نمونه ادرار بیمار نمایش میدهد.